عظیم ترین جنگ ایران و جهان
 
درباره وبلاگ


توی این وبلاگ هرچی به خوایین هست.((به غیراز....؟؟!!))اگر چیزی شما خواستین وتوی این وبلاگ نبود بگین تامن براتون بزارم.



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

LOVE GF
LOVE GF

خشيارشا بزرگ و ارتش ايران

لشگر کشی بی همانند خشیارشا بزرگ به خاك اروپا

علت شروع بزرگترین لشگر کشی تاریخ توسط خشیارشا بزرگ فرزند داریوش کبیر به خاک اروپا :

این جنگ خشیارشا بدلیل عمل بسیار نکوهیده یونانیان که سرزمین لیدی را به آتش کشیده بودند آغاز گردید . لیدی کشوری بود تحت الحمایه پادشاه ایران ( واقع در ترکیه امروزی ) و یونانیان با ایرانیان پیمان بسته بودند که تمامیت ارضی و استقلال لیدی را محترم شمارند . ولی خلاف مقرارت عمل کردند و به لیدی لشگر کشیدند و پایتخت آن کشور را ویران کردند و سکنه آن شهر قتل عام نمودند و در آن زمان نقض پیمان کشوری - شکستن آن و دروغ گفتن نزد ایرانیان گناهی بزرگ و نابخشودنی محسوب میشده است .

منابع گرفته شده :

این جنگ بزرگ توسط مگیس تیس - شخصی که مقام پیغمبری اسپارت و مرد دینی آن زمان بوده است نوشته شده است و توسط اشتن متز آلمانی و جون بارک آمریکایی گردآوری و به چاپ رسیده است . در کتوب ديگر منجمله سرزمین جاوید و ايران و تمدن ايرانی اثر انجمن باستانشناسان فرانسه نيز آمده است .

آغاز جنگ خشيارشا بزرگ با يونانيان  :

لشگر کشی بزرگ خشیارشا طبق گفته مورخین به حدی بوده است که نوشته شده است تا دنیا دنیا باشد مردم اینچنین لشگری را نخواهند دید . نفرات لشگر ایران به گفته مورخان در حدود 800 هزار نفر بوده است و کشتی های ایرانی که از راه دریا وارد جنگ شده بودند در حدود 1200 کشتی . لشگر بی همانند خشیارشا برگرفته از 30 کشور تحت حمایت ایران بوده است و برگزیده ای از افراد ورزیده و جنگجو . به گفته پرفسور گیریشمن - 195 روز از بهار سال 480 پیش از میلاد گذشته بود که خشیارشا بزرگ فرمان حمله را صادر نمود . سردار ارتش ایران به نام تیگراس که از دودمان هخامنشی بود مامور گردآوری هنگ های مختلف شد . لیست این هنگ های ایرانی به شرح زیر بوده است :

1 ) هنگ آرناکس ( یعنی هنگ قراماج )

2 ) هنگ اسپانتا ( یعنی هنگ منطقه ای که امروز به اسم ارومیه خوانده میشود )

3 ) هنگ کازاکا ( یعنی هنگ مراغه )

4 ) هنگ پراسیا ( یعنی هنگ منطقه ای به نام خمسه امروزی )

5 ) هنگ نسانی کامپی ( یعنی هنگ منطقه ای به نام نسا و نسانی کامپی در یونانی به معنی اردوگاه نساء میباشد )

6 ) هنگ اکباتان ( یعنی هنگ همدان امروزی )

7 ) هنگ آتروپاتن ( یا آشورپات یا آذر پاد که همان آذرآبادگان امروزی است )

8 ) هنگ سین دژ ( یا قطعه خورشید که همان اسم کرسی کردستان است )

در این جنگ ملکه ترکیه به نام آرتمیس که دریاسالار ایرانی بوده است و در دریانوردی و در زیبایی اندام سر آمد زمان خود بود با پنج کشتی به یاری خشیارشا میشتابد . در اولین قدم لشگر ایران به دریای بغاز ( دریای مرمر ) میرسند و شاهنشاه ایران فرمان ساخت پل را صادر میکند و این کار را بر عهده مهندسان مصری و فنیقی میگذارد و آنان چنیدن روز همراه با هزینه زیاد مشغول ساخت پل میشوند ولی این پل با آمدن اولین طوفان دریایی شکسته میشود و متلاشی میشود . شاهشناه ایران با دیدن این سهل انگاری مهندشان دستور مرگ آنان را صادر میکنند زیرا در جنگ نه تنها یک روز بلکه ساعتها ارزشمند هستند و طولانی شدن جنگ به ضرر کشور حمله کنند میباشد . سپس ساخت مجدد پل را بر عهده مهندسان ایرانی میسپارد و پل ساخته میشود و لشگر بزرگ ایران وارد خاک اروپا میگردد . شاهنشاه پیک هایی به شهر ها و ایالت های تحت کنترل یونان میفرستد . متن آن نامه ها حاوی آن بوده است که در صورت تسلیم شدن تحت کنترل پادشاهی ایران قرار خواهند گرفت و از تمام مزایای ایران بهرمند خواهید شد . این پیام را برای 18 شهر یا ایالت تحت کنترل یونان فرستاده میشود به جر 2 شهر . ( یونان شامل 20 شهر یا ایلات بوده است که هیچ کدام با هم همکاری نداشتند و در داخل مشکلات داشتند ولی در کل همه جزوی از یک خانواده به نام یونان بودند ) آتن و اسپارت . این دو شهر برای آنکه مصوب اصلی جنایت لیدی بودند و ضمنا از معهدات بین المللی آن زمان قصور کرده بودند به فرمان خشیارشا باید نابود میشدند . اسپارتی ها مردمانی جنگجو و وطن پرست بودند که شعارش کشته شدن در راه اسپارت بوده است و به هیچ عنوان حاضر نبودند تحت نظارت کشور دیگری باشند به همین دلیل پادشاه اسپارت به نام لئونیداس که بعدها نامش در تاریخ یونان جاودانه میگردد از مجلس شیوخ اسپارت میخواهد تا اعلام جنگ کنند و لشگر نظامی اسپارت وارد آتن شود تا جلوی لشگر کوبنده خشیارشا را در تنگه ترموپیل که تنگه ای تنگ و باریک بوده است بگیرد ( ترموپیل به آن جهت نام گرفته بود که چشمه ای آب گرم در آنجا بود و خود کلمه ترموپیل به معنای چشمه آب گرم ) . زیرا تنها راه ورود لشگر ایران به آتن از تنگه ترموپیل و راه دریایی بوده است . ولی مجلس اسپارت موافقت نمیکند و دستور می دهد : ارتش اسپارت فقط زمانی باید وارد جنگ با ایران شود که اسپارت مورد تجاوز قرار گیرد نه آنکه برای دفاع از آتن وارد آن شهر شود . پادشاه اسپارت که مجبور به اطاعت از مجلس بوده است تصمیم میگرد از گارد جاوید شاهی خود استفاده کند و جلوی ارتش ایران را بگیرد . او با 3000-2000 نفر گارد پادشاهی خود به طرف آتن و تنگه ترموپیل روانه میشود و شروع به ساختن دیواری با ساروج و سنگ میگردد تا جلوی ارتش ایران را بگیرد . این کار پادشاه اسپارت بعدها به حماسه ای ملی برای یونان تبدیل میشود . زیرا او با تعداد اندکی از سربازان گارد ویژه پادشاهی در مقابل ارتش بی همانند ایران می ایستد . این حماسه به آن دلیل دارای ارزش ملی برای یونانیان است که سربازان گارد چنیدن روز جلوی خشیارشا را بستند و عده زیادی از ارتش ایران را کشتند که حتی یکی از برادران خشیارشا به نام آرسام داوطلبانه وارد تنگه میشود و بعد از ساعتها جنگ توسط سربازان اسپارتی محاصره و کشته میشود . در این جنگ دو پسر داریوش کبیر (برادران خشیارشا ) همراه وی بودند به نامهای : "آرسام" و "هیس تاسپ" . و حتی برادر داریوش کبیر که عموی خشیارشا میشده است به نام "آرتابانوس" حضور داشتند . کشته شدن دهها ایرانی به این دلیل بود که آن تنگه ( ترموپیل ) محلی صعب العبور و سوق الجیشی بوده است و سربازان گارد پادشاه اسپارت در کمینگاه و سد های که ساخته بودند دها سرباز ایرانی را کشتند که در نهایت به فرمان پادشاه ایران 3000 نفر از گارد ویژه شاهنشاهی خشیارشا که زبده ترین افراد ایران بودند ( از قوم ماد در اطراف کردستان و کرمانشاهان ) با بدن های استوار و قدها و ریشهایی بلند که شبانه روزی در حال دیدن تعلیمات نظامی بودند از محل عبور دام و طیور از کوهها بالا رفته و ارتش اسپارت را از دو طرف محاصره میکنند . با موفقیت در این محاصره خشیارشا بزرگ سربازانی را به نزد پادشاه اسپارت میفرستد و میگوید شما دو راه بیش ندارید . 1 ) پادشاه خود را تسلیم کنید و سربازانتان تسلیم شوند و به کشور خود بازگرید و من شما را خواهم بخشید 2 ) بمانید و تا آخرین نفر کشته شوید .

قابل ذکر است که متن گفتمان تاریخی خشیارشا پادشاهی که بر بیش از 28 کشور آن زمان پادشاهی می نموده است با ملکه آرتمیس پادشاه ترکیه که در سر آمد زیبایی و جسارت زمان خود بوده است - بسیار زیبا و خواندنی است . به شرح زیر تقدیم میگردد :

ملکه آرتمیس : ای خشیارشا من تو را دوست دارم و یکی از دلایل همکاری من با لشگر تو همین است . آیا تو مرا در خور دوستی خود میدانی ؟

خشیارشا : هر زنی که جوان و زیبا باشد در خور دوستی یک مرد است . ملکه ای زیبا و جوانی مانند تو لایق دوستی میباشد و من حاضرم دوستی تو را بپذیرم . ولی آیا تو از رسم و رسوم ایرانیان آگاه هستی ؟ یا خیر ؟

ملکه آرتمیس :رسم شما چگونه است ؟

خشیارشا : ما ایرانیان بیش از یک زن اختیار نمی کنیم و ممکن است که دارای کنیزان باشیم لیکن در همه عمر خود فقط به یک زن اکتفا مینماییم .

ملکه آرتمیس : این رسم شما رسمه خوبی نمی باشد .

خشیارشا : این رسم ناشی از شعائر ملی و دین و آیین نیاکان ما ( زرتشت ) است و آن را تغییر نمی دهیم . بنابراین تو با اینکه دوست من خواهی بود ولی زن من نخواهی شد . زیرا من زن دارم و نمی توانم زن دیگری اختیار کنم .

ملکه آرتمیس : لزومی ندارد که تو مرا زوجه خود کنی . بلکه بدون اینکه همسر تو باشم میتوانی با من مناسبات صمیمانه داشته باشی .

خشیارشا : نه آرتمیس . دوستی من و تو یک دوستی ساده خواهد بود و من حاضر نیستم که بمناسبت زیبایی و شکوه تو از قوانین مذهبی و ملی خود عدول نمایم .

بلی این گفتگو مایه مباهات هر ایرانی میشود زیرا در 2500 سال پیش که جهان در بربریت و کشتار عمومی به سر میبرده است ایران و ایرانی دارای رسومات پسندیده و آیین و اخلاق نیکو بوده است که همانا بر گرفته از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک میباشد که براستی آنرا مدیون دین بهی زرتشت میباشیم .

سربازان و پادشاه اسپارت که افرادی میهن پرست بودند و به هیچ عنوان ننگی به نام اسارت را نمی پذیرفتند و همیشه خواهان آزادی برای کشورشان بودن میدانستد اگر تسلیم شوند بعدها تحت سلطه ایران باید زندگی کنند و دیگر آزادی نخواهند داشت . به همین دلیل با مشورت همگی تصمیم بر آن میگرند که تا آخرین نفر کشته شوند تا درس عبرتی برای بازماندگان و فرزندان کشورشان شود تا در آینده سر تعظیم جلوی هیچ کشوری نیاورند . خشیارشا به قصد هدفی که داشت که عبارت بود از درس عبرتی به آنان بدهد تا از تعهدات بین المللی قصور نکنند و کشوری که تحت حمایت ایران است را نابود نکنند و به آتش نکشند - و هم اینکه به آنان بفهماند که کسی که دارای مصونیت است نباید کشته شود و این بر خلاف مقرارت آن زمان بوده است ( زیرا چند نفر پیک ایرانی که توسط خشیارشا به سرزمینهای یونان فرستاده شده بود تا حامل پیام شاه باشند را یونایان بر خلاف معهدات آن زمان کشتند و جنازه هایشان را تحویل پادشاه ایران دادند ) - و هم اینکه شکست پدرش داریوش کبیر را که در جنگ با یونانیان با لشگر کمی به آنان حمله کرده بود و شکست خورده بود و آنان را دست کم گرفته بود را جبران کند مجبور به جنگ با آنان شد و تا آخرین نفر سربازان اسپارتی کشته شدند . به غیر از راوی این جنگ بزرگ که شخصی 70 - 60 ساله بود به نام مگیس تیس یا پیغمبر دینی و معالج کشور اسپارت بود . پادشاه ایران که با این شخص مواجه گردید دستور داد : که ای مرد تو به دلیل کهولت سن میتوانی هم وطنانت را که در این تنگه کشته شده اند به خاک سپاری و آزادی و ما با تو کاری نداریم . مگیس تیس از پادشاه درخواست کرد تا 2 نفر سنگ تراش خود را به وی دهند تا هم در خاک سپاری سربازان وی را یاری دهند و هم کتیبه ای در دیواره کوه تنگه ترموپیل برای آیندگان حک کنند . خشیارشا موافقت نمود و آن شخص مشغول شد .بعد از خاکسپاری پادشاه و دهها سرباز اسپارتی متن زیر را بر دیوارهای ورودی تنگه حک کردند که این متن هنوز بعد از از گذشت 2500 سال باقی است و توریست هایی که از آنجا دیدن میکنند را به حیرات وا میدارد - به شرح ذیل :

" ای رهگذر به ملت اسپارت بگو که ما در راه انجام وظیفه اینجا باقی ماندیم و کشته شدیم "

و در هنگام خروج از تنگه به آنان این چنین گفت :

ای سربازان وطن که در این تنگه به جامانده اید و من بدون شما به اسپارت برمیگردم : من برای شما ناله نمیکنم . - اشک نمی ریزم . زیرا ما ملتی نیستیم که برای شهدای وطن ناله کنند و سیل اشک روان کنیم . اما تا هزاران سال بادهایی که در این کوهستان میوزند بر شما خواهند نالید و ابرهایی که از بالای این کوهستان میگذرند بر شما خواهند گریست و پرندگان این کوه مزار شما را زیارت خواهند کرد . در نهایت ارتش بزرگ ایران به پادشاهی خشیارشا بزرگ - فرزند داریوش کبیر - پس از فتح تنگه ترموپیل وارد خاک اروپا گشت و سرزمینهای یونان را تصرف کرد . بر طبق گفته پادشاه ایران می بایست فقط شهرهای آتن و اسپارت به دلیل سرپیچی از قوانین بین المللی آن زمان به کلی ویران می شدند . ولی پادشاه ایران با دیدن صحنه های بی نظیر از رشادتهای سربازان اسپارتی که تا آخرین نفر برای وطن کشته شدند دستور بخشش و عفو شهر اسپارت را صادر میکنند و حتی برای احترام به مردان جنگجوی آن شهر وارد آن شهر هم نمی گردد . ولی آتن را به کلی نابود میکند تا درس عبری برای کشورهای خاطی گردد و بدین ترتیب یکی از بزرگترین لشگر کشی های تاریخ با تصرف یونان به پایان میرسد و برگ زرین دیگری توسط فرزند داریوش کبیر برای ایران زمین رقم میخورد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب